در جریانید که سال 61 هجری یه عده بودند به جای حضور تو صحنه ی کربلا و یاری و کمک به امام حسین ع، ترجیح دادند که درس تفسیر قرآن یا کرسی مباحثات و . رو نگه دارند و ادلهی عقلی و نقلی و روایی واسه امام حسین ع میآورند که این کاری که قراره انجام بدی، از نظر شرعی غلط هست، تاکید میکنم به امام حسین ع میگفتند!
به نظرم نیاز هست کتاب های
"توضیح الرسائل کربلا، چطور از دل 18 هزار نامه عاشق 30 هزار قاتل ایجاد شد؟!"
و
توجیه المسائل کربلا(توجیه ها و بهانه هایی برای با حسین نبودن)
رو اگه وقت دارید مطالعه کنید
بخشی از متن کتاب رو که از پاتوق کتاب فردا رونوشت (معدل فارسی کپی، رونوشت هست) کردم و حال تایپش رو نداشتم میتونید در ادامه بخونید:
توجیهات یک دیپلمات به عباس بن علی علیهما السلام:
ما امروز در حرفه خودمان اصطلاحی داریم با عنوان (رایزنی دیپلماتیک!)
من هرچه فکر می کنم با رایزنی های دیپلماتیک می شد جلو این فاجعه را گرفت!
شوخی که نیست! سر پسر پیغمبر خدا و بهترین اعوان و انصارش بر نیزه جفا رفت و اهل بیت مظلوم و زن و بچه معصومش، چهل روز آواره سفر اسارت شدند، آن هم با آن اوصافی که می دانید و می دانیم!
آیا این هزینه کمی بود؟
آیا ارزش نداشت برای جلوگیری از این هزینه گزاف، با طرف مقابل راه می آمدیم و این قدر روی موضع خودمان پافشاری نمی کردیم؟!
فدایتان شوم: لطفاً احساسی برخورد نکنید! بیایید کمی منطقی باشیم!
یک طرف یک لشگر سی هزار نفری با پیشرفته ترین تجهیزات نظامی و با ثروت انبوه و امکانات مادی فراوان و یک طرف دیگر 72 نفر، فقط 72 نفر.
عقل چه حکم می کند؟! نه! واقعاً عقل چه حکم می کند. غیر از رایزنی و تعامل؟!
.
پ.ن:
داشتم یه سری از شعرهای عاشقانه ی ی وبلاگم رو میخوندم یکی ش این بود
خلق و خویت داعش، لبهام خاکِ سوریه
زودتر کاری بکن، قاسم سلیمانی رسید.
چقدر حال این شعر با اون موقع که گذاشته بودم تو وبلاگ متفاوت هست
کاش میشد برگردی حاج قاسم.
پ.ن2:
نمیدونم یادتون هست یا نه و یا اصلا در جریانید، ولی سال ۹۲ طرفدارهای تو میدون ولیعصر عج شعار میدادند:
بدون هیچ دلیلی خاک تو سر جلیلی
پ.ن3:
سه روز دیگه(8بهمن) میشه 730مین روز(یا دوسالگی) وبلاگم، خب که چی⊙﹏⊙ :|
(الانا همینقدر سرد و بی احساس هستم :/ )
{پیشنهادهاتون رو برای پست دوسالگی وبلاگم، پذیرا هستم}
با وجود اینکه میدونم تقریبا اشتباه هست ولی وجود یه نفر که به آدم انگیزه بده تا بتونه یه خرده از ناملایمتهای مسیری که قراره انتخاب کنه رو، تحمل کنه واقعا میتونه خوب باشه
حالا اگه اون هم نشد، یه نفری باشه که پیگیر باشه و هر از چندگاهی بگه الان کجای زندگی هستی و فلان موضوع چی شد و. تا حدی میتونه نبود اون یه نفر رو جبران کنه، یه جوری زندگی رو به صورت یه پروژه که باید به یه مسئولی تحویل بدید، نگاه کنید
در هر صورت که هر دوی این ها فعلا برای من وجود نداره و حیف اون کاری که واقعا ارزشمند هست و معالاسف فعلا کسی به جز من نرفته سراغش و حیف اون کاری بزرگ و مهمی که گیرِ انجام دادنِ من باشه :/
پ.ن4:
یه وقت زشت نباشه که
به هوس یه غریبه میگند عشق ورزیدن
ولی به دلواپسی مادر میگند گیر دادن.
پ.ن5:
أَمَّن یَبْدَأُ الْخَلْقَ ثُمَّ یُعِیدُهُ وَمَن یَرْزُقُکُم مِّنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ أَإِلَٰهٌ مَّعَ اللَّهِ قُلْ هَاتُوا بُرْهَانَکُمْ إِن کُنتُمْ صَادِقِینَ
[ ﺁﻳﺎ ﺁﻥ ﺷﺮﻳﻜﺎﻥ ﺍﻧﺘﺨﺎﺑﻲ ﺷﻤﺎ ﺑﻬﺘﺮﻧﺪ ] ﻳﺎ ﺁﻧﻜﻪ ﻣﺨﻠﻮﻗﺎﺕ ﺭﺍ ﻣﻰ ﺁﻓﺮﻳﻨﺪ ، ﺁﻥ ﺎﻩ ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ [ ﺲ ﺍﺯ ﻣﺮﺸﺎﻥ ] ﺑﺎﺯﻣﻰ ﺮﺩﺍﻧﺪ ؟ ! ﻭ ﻛﻴﺴﺖ ﺁﻧﻜﻪ ﺍﺯ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﻭ ﺯﻣﻴﻦ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺭﻭﺯﻱ ﻣﻰ ﺩﻫﺪ ؟ ﺁﻳﺎ ﺑﺎ ﺧﺪﺍ ﻣﻌﺒﻮﺩﻱ ﺩﻳﺮ ﻫﺴﺖ [ ﻛﻪ ﺷﺮﻳﻚ ﺩﺭ ﻗﺪﺭﺕ ﻭ ﺭﺑﻮﺑﻴﺖ ﺍﻭ ﺑﺎﺷﺪ ؟ ]ﺑﻮ : ﺍﺮ ﺭﺍﺳﺘﻮﻳﻴﺪ ﺩﻟﻴﻞ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻴﺎﻭﺭﻳﺪ .النمل(٦٤)
درباره این سایت